بیانیه
بیانیه ستاد مرکزی انتخاباتی مهندس صحراگرد در مورد بی قانونی کاندیدای شورای شهر
بسمه تعالی

البتّه ما كه نفهمیدیم این که بعضی می گویند:
تكلیف شرعی ام بود؛ احساس وظیفه کردم که بیایم و ... یعنی چه!
تکلیف از کلفت و سختی است.
همه ما به دنبال این هستیم که اگر بشود تکلیف شرعی را
از دوش برداریم و راحت شویم.
چگونه می شود که کسی خودش را در معرض بزرگ ترین،
تکالیف شرعی قرار می دهد؟!
چه طور می شود که کسی برای رسیدن به این جایگاه ها
و تصدّی این تکالیف شرعی، تلاش میکند؟!
حالا کم و زیادش را کاری نداریم، كه گاهی مسئولیّت به سراغ انسان می آید.
من نمیدانم که رقابت برای تکلیف پیدا کردن یعنی چه!
آیت الله حاج آقا مجتبی تهرانی
طی چند روز گذشته از فرصت قانونی تبلیغات انتخابات شورای شهر و با وجود حضور تمامی نامزدها در جلسه توجیهی فرمانداری متاسفانه در عرصه تبلیغات بر خلاف قوانین مطرح شده عمل شد و بسیار از نامزدها اندازه های تعیین شده برای نصب بنر را رعایت نکرده و تبلغیاتی بسیار عظیم با اندازه های نامتعارف در نقاط مختلف شهر نصب کرده و این چنین قوانین را زیر پا گذاشته اند
حال جای اندکی تامل است :
1. مگر درآمد 48 ماه عضویت در شورا چه قدر است که برخی از نامزدها هزینه های کلان برای تبلیغات آن هم نه در چهار چوب قانون می کنند؟!
2. اشخاصی که قبل از انتخابات به موازین قانونی احترام نمی گذارند آیا در صورت پذیرش در شورا به مردم خدمت خواهند کرد؟!
3. رقابت بر سر چیست؟ مگر غیر از این است که باید هدف خداوند متعال و خدمت به مردم باشد؟! معنی و مفهوم این ناهنجاری ها و بی قانونی ها چیست؟؟
4. تلاش برای تبلیغ نفس است یا تلاش برای مردم؟؟
5.این رفتارها بوی خدا می دهد یا بوی ابلیس؟؟
6. مراجع ذیصلاح با مواجه با این بی قانونی ها تا الان چه کرده اند؟؟
7. این رفتار ها نتیجه نبود تقوا و اخلاق است، آیا کسانی که به هیچ یک از قوانین و هیچ یک از مفاهیم اخلاقی انتخابات پای بند نیستند می توانند ادعای خدمت داشته باشند؟؟
مسئول ستاد انتخبات مهندس محمود صحراگرد اعلام کرد قطعا این گونه مواردی را که آشکارا نقض قانون می کنند و در حقیقت حقوق مردم و سایر نامزدهای قانون مدار را ضایع می کنند را از طریق مراجع ذیصلاح پی گیری و مطالبه می کنیم و نتیجه آن را از طریق پایگاه اطلاع رسانی ستاد مرکزی انتخاباتی مهندس محمود صحراگرد و سایر ابزرا رسانه منعکس می کنیم.
ومن الله توفیق
ستاد انتخاباتی مهندس صحراگرد
آخرین ویرایش: شنبه 18 خرداد 1392 11:06 ب.ظ
چه بسا...
آخرین ویرایش: - -
افتتاح ستاد مرکزی انتخاباتی
حسبنا الله و نعم الوکیل
افتتاح ستاد مرکزی انتخاباتی
مهندس محمود صحراگرد
ساعت 12:30 بامداد 16/3/91
واقع در اسلامشهر
مجتمع تجاری نگین باغ فیض


آخرین ویرایش: پنجشنبه 16 خرداد 1392 02:39 ب.ظ
سر آنكه جهاد فی سبیل الله با هجرت آغاز می شود در كجاست؟
طبیعت بشری در جست و جوی راحت و فراغت است و سامان و قرار میطلبد. یاران! سخن از اهل فسق و بندگان لذت نیست، سخن از آنان است كه اسلام آوردهاند اما در جستجوی حقیقت ایمان نیستند. كنج فراغتی و رزقی مكفی. دلخوش به نمازی غراب وار و دعایی كه بر زبان میگذرد اما ریشهاش در دل نیست، در باد است. در جست و جوی مأمنی كه او را از مكر خدا پناه دهد؛ در جست و جوی غفلتكدهای كه او را از ابتلائات ایمانی ایمن سازد، غافل كه خانه غفلت پوشالی است و ابتلائات دهر، طوفانی است كه صخرههای بلند را نیز خرد می كند و در مسیر درهها آن همه میغلتاند تا پیوسته به خاك شود.
آخرین ویرایش: شنبه 18 خرداد 1392 09:14 ب.ظ
ناخالصی وجود چگونه می سوزد؟
خدایا تو را شکر می کنم که مرا با درد آشنا کردی تا درد دردمندان را لمس کنم. به ارزش کیمیایی درد پی ببرم و ناخالصی های وجودم را در آتش درد بسوزم و خواسته های نفسانی خود را زیر کوهی از غم و درد بکوبم و هنگام راه رفتن بر روی زمین و نفس کشیدن هوا، وجدانم آسوده و خاطرم آرام باشد تا به وجود خود پی ببرم و موجودیت وجود خود را حس کنم...
آخرین ویرایش: شنبه 18 خرداد 1392 09:17 ب.ظ
چرا بنشینیم ...؟
چرا بنشینیم ...؟
* حال آنکه پروردگارم هجرت کنندگان و جهادگران را مقام و منزلتی بیشتر عطا میکند و آنان را پیروز و رستگار میخواند (توبه / 20 )
* هنگامی که پیامبرم جهادگران را رهبران اهل بهشت دانسته است (مستدرک الوسایل، ج2،ص244)
* وقتی مولایم، مالک را در رسیدگی به محرومین جامعه و تنگ دستان به خدا سوگند میدهد(نهج البلاغه نامه 53)
* آنگاه که خمینی کبیر در جنگ بین فقر و غناء و پابرهنگان و مرفهین بی درد، بوسه بر دست و بازو مجاهدین این جبهه به نفع ولی نعمتان میزند
(صحیفه نور، ج20،ص333)
* اگر سید شهیدان اهل قلم شان مرا در ایمان، هجرت و جهاد میداند.
* آن وقت که رهبرم به خدمت رسانی به محرومین تشویقم میکند و بر عدالت محوری و مطالبه گری تاکید میکند، و خود نیز این بستر برایم فراهم ساخته
* آندم که میبینم همشاگرد یهایم هر ساله تعطیلات را مغتنم دانسته و عزم اردوی جهادی میکنند
* وقتی خود را جوانی سرشار از انرژی و نشاط میبینم، اندک توانایی و تخصصی در دانشگاه فرا گرفته ام و قادرم همه اینها را در جهت کمک به همنوع و هموطن خود صرف کنم
چرا بنشینم ...؟
* نکند از قافله عقب بمانم ...، نکند زمان بگذرد و فرصتها را از دست بدهم ...؟
بر میخیزم ...؟
* خدایا کمکم کن ... خدایا کمک کن با نیت قرب تو برخیزم و با هدف رضای تو قدم در این راه بگذارم. راهی که قطعاً مصداقی از جهاد است و خود و اولیائت بارها مرا به آن فرا خوانده اید.
آخرین ویرایش: شنبه 11 خرداد 1392 09:08 ب.ظ